خودنویسی ها



جمع های خانوادگی از سمت فامیلای پدری خیلی جذابن .ازون جمع هاست که بحث های هیجان انگیز و چالش برانگیز زیادی اتفاق میوفته همه هم گوش میدن و گارد نمیگیرن .اما سکوتم نمیکنن

امشب عموم میگفت : بهشت مال پولداراست !!! پولدارایی که واسه کسب سود مردمو به هرطریقی خوشحال میکنن بهشتین !!! گفت : خدا چجور میتونه ادمایی دارن دنیا رو کشف میکنن میتونه ببره جهنم مگه هدف لذت از دنیایی که توشیم نیست ؟؟؟

مخالفای زیادی شروع به صحبت کردن ازجمله اون مخالفا بابام و یکی از عمه هام بود به شدت هم سعی داشتن این عقیده رو با آیه و حدیث رد کنن . به حرفاشون گوش نمیدادم چون همش ذهنم درگیر یه جمله بود مگه ادمایی که دارن لذت میبرن میشه جهنمی باشن ؟؟

 


امشب برای اولین بار یه پسر باشعور دیدم همینجوری که داشتم تو ذهنم تحسینش میکردم ،باهاش حرفم میزدم که یهو گفت : وااای خیلی دیوونه ایی گلبرگ !!!! اونجا بود که من برای هزارمین بار فهمیدم نسل پسرای باشعور منقرض شده (تایید حضار.)


در اتاقم باز بود و مث همیشه چراغش روشن بدون اجازه رفتن تو اتاقم ! سریع رفتم دنبالشون . دخترشون دست گذاشته بود رو یکی از دوست داشتنی ترین عروسکام منم مامانشو فرستادم بیرون ، به بهانه اینکه اون عروسکم باتریش خرابه یه قورباغه دادم دستش و از اتاقم بردمش بیرون :))))


بعد از دوبار تعارف الکی دیشب شام موندن . بعد ما خواستیم غذا از بیرون سفارش بدیم اصرار اصرار که نه یه قرمه سبزی درست کنید یا کتلت !!! آخه جلبکا ما تو اون ساعت شب چجوری واستون قرمه سبزی بپزیم ؟ البته تلاششون ناکام موند و از بیرون غذا گرفتیم


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

Thomas توریستینو پارس راپل | Pars Rappel شرکت جهان شيمي سلامتی و تندرستی امیر نیک موقت نوشت های من من و هنر مشاوره تلفنی با موبایل Jake